گذشتهی ساده:
loopedشکل سوم:
loopedسومشخص مفرد:
loopsوجه وصفی حال:
loopingشکل جمع:
loopsهمچنین میتوان از tape loop به جای loop استفاده کرد.
(در طناب، روبان، خط و غیره) حلقه، گره
(راه آهن) خط انحرافی، جادهی انحرافی
loop back
(Verb - intransitive) (جاده، رود) دور زدن
(برق) مدار بسته
(هواپیما، موتور سیکلت) دور
(فیلم، نوار) حلقه
حلقه کردن، گره زدن، حلقه درست کردن دورِ
loop something back/loop something up
(پرده) جمع کردن، کنار زدن
حلقه درست کردن، حلقه زدن، حلقه شدن، پیچ خوردن
loop things together
چیزها را به هم پیچیدن، چیزها را با هم جمع کردن، چیزها را به هم گره زدن
(هواپیما) حلقه درست کردن، دور زدن، چرخ زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loop